آخِر کار

سرآغاز

اینجا، نوشته هایم را سر و سامان می دهم و فقط آنچه در دل و جان خودم بوده و هست، پیش رویم می آورم تا ببینم و بدانم کجای کارم در این آخر کار.

گونه نوشتار
نشر آخِر
پر دیدار

حیرت

دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۳۳ ق.ظ

از ما چه می‌ماند

یادی که مانا نیست

بر خاک می‌ماند

سنگی که چون باری‌ست

 

 

از دفتر نشسته بر درخت سپیدار، کندوی پنجم، حفره آخر

  • ۹۹/۰۱/۱۱
  • حسین بهبودی

کلمات آخر

نظرات  (۴)

خیلی عالی...

از قول سعدی میشه منتشرش کرد:)

اینطور که پیداست چند دفتر نهیه کردی که ترکیبی از نثر و شعر هستند. به نظرم این فرمت خیلی خوبیه. اندازه ها هم عالی هستند و جذاب... 

پاسخ:

تو سامان دادن نوشته هام به نوعی فصل بندی حسی و فکری رسیدم. شاید هم نوعی دوره های زندگی. نه صرفا تاریخی و زمانی بلکه دوره هایی که گاهی همزمان در درونم در حال طی شدن بوده و هستند جریانهایی که همزمان در درونمان وجود دارد و ...


راستی واقعا حس میکنی آخر کاری یا صرفا نامگذاریه؟:)

پاسخ:
شاید ... 
شاید هم نقطه عطفی برای رفتن به مرحله دیگه باشه
قطعا هیچی برام صرفا یه نامگذاری نمیتونه باشه

اما خیلی به این فکر میکنم که بشر به عنوان یک نوع، خیلی برای رسیدن آخر کار عجله نداره؟

محمود جان از این که با حوصله خوندی و نظر دادی ممنونم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی