آخِر کار

سرآغاز

اینجا، نوشته هایم را سر و سامان می دهم و فقط آنچه در دل و جان خودم بوده و هست، پیش رویم می آورم تا ببینم و بدانم کجای کارم در این آخر کار.

گونه نوشتار
نشر آخِر
پر دیدار

۳ مطلب با موضوع «تاب رنجوری» ثبت شده است

بگو باران نبارد

از من همین کلمات برای تو می‌مانند

همین نجواهای نشسته

بر سپیدیِ برفِ برگْ برگِ روزان

بر سوسوی سورِ ستارگانِ شبان

شکننده و لرزان

و گریزان از تکرار

 

از من همین کلمات برای تو می‌مانند

هرچند با باران خلوت بسیار داشته‌ام

بگو باران نبارد

هم‌آغوشی باران و کلمات

همین عاشقانه آرام را هم از تو خواهد گرفت

 

از دفتر تاب رنجوری

  • حسین بهبودی

آفتابی نیست

آسمان ابریست

آسمان امّا نمی‌بارد

ابر

نازا، خشک

سرد و دست و پا بسته‌ست

مثل جان و روح من

امّا ملالی نیست

از دفتر تاب رنجوری

  • حسین بهبودی

در بهاری که دیگر نیست

                                  جای تو

                                         خالی‌ست

از دفتر تاب رنجوری

  • حسین بهبودی