امیدی هست
جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۳۹ ب.ظ
دیشب به ماه نگاه کردم
آه
در اندرونم
آنجا که عشق و نفرت و مرگ و زندگی
ناگاه
چیزی فرو ریخت
در عمق هستیام
یک قطره گرم و فروزان بود
بر چاه سرد و خامشم لغزید
چشمم، نگاهم، هستیام لرزید
دیدم دوباره اوّل راهم
راهی نه سرد و تیره و تاریک
راهی درخشان بود
باریکه راهی روشن و جاوید
دیشب به ماه نگاه کردم
ماه
از دفتر نشسته بر درخت سپیدار، کندوی پنجم، حفره آخر
اللهم عجل لولیک الفرج